Wednesday, July 29, 2009

چه خبر؟



تازه چه خبر عزیزم؟



Tuesday, July 21, 2009

فکر نکردن



دارم به فکرنکردن به تو عادت میکنم


Monday, July 13, 2009

مادر بودن



وقتي دخترم را در آغوش ميگيرم و سينه پر از شيرم را در دهانش ميگذارم ديگر به هيچ چيز و هيچ كس فكر نمي كنم و فقط از لذت ناب مادري سرشار ميشوم



Saturday, July 11, 2009

چي شده عزيزم؟


خوابتو ديدم. تو بغلم گريه مي كردي... چي شده عزيزم؟



Monday, July 6, 2009

غرور



ديگه اميدي ندارم. اين همه وقته كه ازت بيخبرم. دلم ميخواد بدونم چي شده ولي مغرورتر از اونم كه خودم پا پيش بزارم ولي ميگم كه خيلي دلم برات تنگ شده و آرزوي ديدارت را دارم