بيشتر از اوني كه بتوني فكرش را كني به بودنت نياز دارم
Sunday, November 25, 2007
Friday, November 23, 2007
هميشه دلتنگ تو
...هر وقت مي خوام كمتر بهت فكر كنم هميشه يه چيزي پيش مياد كه بيشتر از قبل به يادت بيفتم و دلتنگت بشم. انگار همه دست به دست هم مي دهند كه منو ياد تو بيندازند...
Wednesday, November 21, 2007
خوش به حالت
خوش به حالت...
لااقل تو يه عكس از من داري كه هر وقت دلت تنگ شد بهش نگاه كني ولي من هيچي ازت ندارم...
Tuesday, November 20, 2007
ياد تو
به ياد گرماي آغوشت مي خوابم
به اميد ديدن عشق در چشمانت بيدار مي شوم
به اميد شنيدن طنين صدايت روزهايم را مي گذرانم
به ياد شيريني بوسه هايت زندگي مي كنم
Sunday, November 18, 2007
Thursday, November 15, 2007
خواب و بیدار
سلام عزیزم شب بخیر
الان کجایی؟ داری چکار میکنی؟
یادته اون وقتها حتما قبل از خواب بهم زنگ میزدی و شب به خیر می گفتی؟
یادته ساعت زنگ دارم خراب شده بود و تو صبحها بهم زنگ میزدی که بیدارم کنی؟
چقدر شیرین بود با صدای تو خوابیدن و با صدای تو بیدار شدن
Monday, November 12, 2007
خواب و خاطره
دیشب خواب یکی از دوستام را دیدم.
( او را چند سالی بود که ندیده بودم و خبری ازش نداشتم وتا چند ماه پیش که تو یه رستوران دیدمش. با شوهرش و بچه اش ولی من را ندید و من هم مهمون داشتم و موقعیتی خوبی برای حال و احوال اونم بعد از چند سال نبود. ولی تو همون چند دقیقه شوهرش را شناختم. همون پسری بود که اون وقتها باهاش دوست بود و خیلی هم همدیگر را دوست داشتند. ولی خانواده هاشان مخالف بودند.)
از اینکه به هم رسیده بودند خیلی خوشحال شدم ولی بعدش دلم گرفت خیلی زیاد چون همون وقت فقط به یاد اونی بودم که دوستش داشتم و به هم نرسیدیم . نتونستیم ازدواج کنیم ولی نتونستیم عشق را هم از دلهامون بیرون کنیم. حالا فقط با حسرت به گذشته دوری که با هم داشتیم فکر میکنیم و با خاطراتمان زنده ایم. اینکه چرا نشد و حالا چی شده و کی دوباره همدیگر را دیدیم مهم نیست. فقط این مهمه که هنوز عشقمان باقی مونده و باید بسوزیم وبسازیم
Sunday, November 11, 2007
Wednesday, November 7, 2007
Sunday, November 4, 2007
Friday, November 2, 2007
Subscribe to:
Posts (Atom)