Tuesday, October 1, 2013

سلام ...


سلام
حال همه ما خوب است ... اما تو باورنکن
...

Sunday, September 15, 2013

روزانه


هنوزم خسته و بیحوصله هستم و هیچی آرومم نمی کنه 

.

Sunday, June 30, 2013

خسته ام

.

خیلی خسته ام
...
دلم نمیخواد برم سر کار. دلم می خواد چند وقت تنها باشم و بدون مسوولیت
دلم می خواد برم قدم بزنم ولی حتی حوصله ندارم برم تا آشپزخونه و آب بخورم
گرسنه ام نیست و میل به هیچی ندارم ولی وقتی شروع می کنم به خوردن دیگه نمیتونم جلوی دهنم رو بگیرم
مجله ها و کتاب هام انبار شده و حوصله نمی کنم بخونمشون
الکی تو نت می چرخم و باز هم بی حوصله می مونم
کمی سریال میبینم و فکرم رو آزاد می کنم ولی به محض اینکه از پای سریال پا میشم دوباره حس می کنم چقدر داغونم
نمیدونم چکار کنم
...
خیلی خسته ام
...

.

Monday, May 27, 2013

مادر بزرگ



مادر بزرگم ما رو ترک کرد و رفت پیش خدا. من دیگه هیچ پدر بزرگ و مادر بزرگی ندارم. . کسی که بجز مادرم نوزادی های منو بیاد داشته باشه و تمام مراحل کودکی رو کنارم مونده باشه. دلم خیلی براش تنگ شده

.

Friday, April 26, 2013

dream...



بازم  خوابتو دیدم. خیلی وقتا اصلا خوابت رو نمیبینم ولی اگه ببینم چندین شب پشت هم میایی به خوابم و میدونم تو این روزها تو 
هم خیلی به فکرم هستی ...عزیزم

.

Sunday, April 14, 2013

بعد از مدتها ...



خیلی وقته نیومدم اینجا. البته دلیل نمیشه که دلتنگت نباشم و یا فراموشت کرده باشم. فقط اینکه دارم سعی می کنم کمتر بهت فکر کنم و کمتر خودم رو اذیت کنم. حالا چقدر موفق شدم یا نه بماند . این قصه کماکان سر دراز دارد ...خودت هم خوب میدونی

.