Wednesday, June 23, 2010
Wednesday, June 16, 2010
شکر
وقتی نی نی میخواد بخوابه دستای کوچولوشو دور گردنم حلقه می کنه و صورت نرمشو به صورتم میچسبونه و چشماشو میبنده و من براش لالایی می خونم و تو همون وضعیت خوابش می بره و من دلم نمیاد که دستاشو از دور گردنم باز کنم و فقط به نفس کشیدنهای منظمش نگاه می کنم و دیگه چیزی از خدا نمیخوام
.
.
Tuesday, June 15, 2010
دلم میخواهد...اما
سلام
حرف تازه ای ندارم که بنویسم. مثل همیشه دلتنگت هستم
دلم برای تکیه دادن به شانه هایت و گم شدن در آغوشت پر می کشد
دلم می خواهد چشم هایم را ببندم و گرمی سر انگشتانت را که موهایم را نوازش می کند حس کنم و زمزمه های عاشقانه ات را بشنوم
دلم می خواهد بارها و بارها دوستت دارم را از زبانت بشنوم که نه فقط با حرف بلکه در نگاهت موج میزند
دلم میخواهد بگویی که بی اندازه دلتنگ منی
دلم میخواهد بگویی که زندگی ات بدون من معنا ندارد
دلم میخواهد ساعتها کنارت دراز بکشم و فقط ضربان قلبهایمان باشد که سکوت را بشکند
...
.
حرف تازه ای ندارم که بنویسم. مثل همیشه دلتنگت هستم
دلم برای تکیه دادن به شانه هایت و گم شدن در آغوشت پر می کشد
دلم می خواهد چشم هایم را ببندم و گرمی سر انگشتانت را که موهایم را نوازش می کند حس کنم و زمزمه های عاشقانه ات را بشنوم
دلم می خواهد بارها و بارها دوستت دارم را از زبانت بشنوم که نه فقط با حرف بلکه در نگاهت موج میزند
دلم میخواهد بگویی که بی اندازه دلتنگ منی
دلم میخواهد بگویی که زندگی ات بدون من معنا ندارد
دلم میخواهد ساعتها کنارت دراز بکشم و فقط ضربان قلبهایمان باشد که سکوت را بشکند
...
.
Tuesday, June 8, 2010
Subscribe to:
Posts (Atom)