Monday, November 29, 2010

عشق

وقتی نی نی بعد از حموم کردن کنارم میخوابه و من بغلش می کنم و موهای فرفری اش رو بو میکنم ،بوی شامپوی بچه برام حس مخلوطی از عشق و امنیت و خوشبختی به همراه میاره

.

Saturday, November 27, 2010

PMS

خسته و بیحوصله هستم . حتی حوصله خودم رو هم ندارم تا برسه به دیگران. همش دلم میخواد بخوابم و یا یه جا دراز بکشم و کاری نکنم. کسی باهام حرف نزنه و ازم نخواد که کاری براش انجام بدم اصلا هم سر و صدا دور و برم نباشه.

آره ...ماهی یه بار اینجوری میشم و تا چند روز هم طول می کشه... دیگه از دست خودم خسته شدم

.

Saturday, November 13, 2010

چی؟

ادیتور رو باز می کنم و می بندم
نمیدونم چی بگم
چی برات بنویسم
بجز دوستت دارم و دلم برات تنگ شده چی می تونم بنویسم

.

Monday, November 1, 2010

تولدت مبارک عزیزم

امروز تولدت بود. کلی نقشه داشتم که همش باطل شد. می خواستم برات شکلات و هدیه بگیرم و بیام دیدنت سر کارت و بعدش هم بریم با هم ناهار بخوریم و یه روز خاطره انگیز و کاملا دوستانه با هم داشته باشیم ولی برام مهمون اومد و مجبور شدم تو خونه بمونم و آشپزی کنم و فقط بهت زنگ بزنم و تبریک بگم

.