Tuesday, March 4, 2008

بالاخره

بالاخره بعد از دو سال تونست ببينمت (البته تو محل كارت).
اگه دو سال پيش وقتي كه ديدمت بهم گفته بودند كه بايد دو سال صبر كنم تا دوباره ببينمت حتما باور نمي كردم يا از غصه دق ميكردم. اميدوار باز هم مجبور نباشم سالها صبر كنم.
ميدوني، هر وقت كه ميبينمت (حتي بعد از سالها) احساس ميكنم كه هيچي عوض نشده و هنوز هم همونقدر عاشقتم .


No comments: